به گزارش مشرق، محمد عبداللهی طی یادداشتی نوشت:
چند روز قبل دوستی سوال کرد که با وجود قیمت وحشتناک دلار و طلا، و گرانی تصاعدی، بعضی ها به بنده میگویند چگونه همچنان از جمهوری اسلامی دفاع میکنی؟ با این وضع اقتصادی زبانم در دفاع از انقلاب اسلامی الکن شده و واقعا نمیدانم چه در پاسخ بگویم؟
درست است. وضع اقتصادی کشور در مقطع فعلی، قابل دفاع نیست و اگر کسی ادعا کند کشور گل و بلبل است و مشکل نداریم، باید به عقل او شک کرد. امید داریم مسئولان اقتصادی هر چه زودتر برای بهبودی اوضاع چاره کنند و برای مهار گرانی دستی بیفشانند. اما چند نکته:
۱. نه جمهوری اسلامی و نه هیچ نظام دیگری، تنها در وضع اقتصادی خلاصه نمیشود که با تورم و گرانی و ناگوار شدن وضعیت اقتصادی، فاتحه اش را بخوانیم! دست از حمایتش بکشیم یا احیانا در جبهه مقابل آن بایستیم. درست در همین روزها که تورم ایران حدود ۵۰ درصد است، تورم ترکیه ۸۵ درصد را رد کرده، آرژانتین قهرمان جام جهانی، با تورم ۱۰۰ درصدی دست و پنجه نرم میکند. نرخ تورم حتی در امریکا که خود را ابرقدرت اقتصادی جهان میداند ۸.۵ درصد است که دو برابر سال قبل است. اما مردم در هیچیک از این کشورها، به فکر آشوبهای خیابانی، براندازی، یا دست کشیدن از نظام سیاسی خود نیستند، چرا که به خوبی میدانند «بی ثباتی» بدترین زهر برای اقتصاد است و نه تنها باعث بهبود اوضاع نمیشود بلکه وضعیت کشورشان را بدتر و بدتر میکند. نقش جنگ رسانه ای در این کشورها در مقایسه با ایران بی تاثیر نیست و حجم هولناک بمباران تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی، طعم تورم و احساس فلاکت و خشم جمعی را در جامعه ایران تلخ تر و زهرآگین تر میکند. و این خود سیکل گرانی را تشدید و تشدید میکند. حال آنکه آرامش روحی مردم یک کشور، امید به بهبود اوضاع، و کمک به مسئولین، میتواند کشورها را از زایمان سخت اقتصاد مستقل موفق بیرون آورد. چین که اینک کمترین تورم جهان را تجربه میکند، سی سال پیش یعنی درست در زمانی که مشغول درآمدن از پیله سختی ها و میوه دادن بذرهای کاشته شده و شکوفایی اقتصادی اش بود سالها در تورم ۳۰ درصدی قرار داشت و پس از «دوره گذار اقتصاد خود» به یک ابرقدرت جهانی تبدیل شد.
دست کشیدن از نظام صرفا به دلیل اوضاع اقتصادی، حکایت زنی است که پس از ۴۴ سال زندگی با همسرش حالا بخاطر تنگدستی اش، بخواهد طلاق بگیرد. آن هم شوهری که پس از سالها سختی و شکنجه و مبارزه به وصال یکدیگر رسیده اند. در خوبی و خوشی کنار هم بوده اند و سالها بخاطر یکدیگر جانفشانی کرده اند و تا پای شهادت رفته اند.
۲. اسلام: ما روزهای سخت کم نداشته ایم. ما برای حفظ جمهوری اسلامی، با صدام جنگیدیم، با آمریکا جنگیدیم، با مجاهدین خلق جنگیدیم، با تجزیه طلبان جنگیدیم، با داعش جنگیدیم، کودتاها و جنگ و تحریم و ترورها پشت سر گذاشته ایم. روزی در این کشور هم جنگ بود، هم کوپن نفت و پنیر پیدا نمیشد. اما چرا ایستادیم؟ چون ارزشش را داشت.
قرنها بود در این کشور، ما رعیت بودیم، مردم نبودیم. قرنها حکومتهای ناصبی بر ما حکومت میکردند که حق گذاشتن اسم علی را از ما گرفته بودند، دهانمان را می بوییدند مبادا گفته باشیم: حسین.. سالها دین ما اعتقادات ما شیعیان در این مرزوبوم سرکوب میشد و در پهلوی به اوج خود رسید. پهلوی حتی حرم امام رضای ما را گلوله باران کرد، چادر از سر زنان همیشه عفیف ایران کشید و نام و یاد و روضه حسین علیه السلام را در این مملکت قدغن کرد. جمهوری اسلامی اولین ثمرش، حفظ تشیع و اسلام حقیقی بود. و گسترش آن. دقیقا به همین دلیل امام خمینی فرمود اگر جمهوری اسلامی سیلی بخورد، اسلام سیلی خواهد خورد و تا سالها نخواهد توانست از جایش برخیزد. پس تحت هر شرایطی از جمهوری اسلامی دفاع میکنیم، اول بخاطر اسلام. بخاطر اینکه «الله پرستی» در جهان بماند و نور یکتاپرستی خاموش نشود.
۳. ایران: مگر میشود فراموش کنیم که جمهوری اسلامی، عزت لگدمال شده مان زیر پای امریکاییها را به ما برگرداند. جای جای خاک ایران ما را شوهر میدادند، درست مثل دختران مان که پیشکش سران عرب و سربازان امریکایی میکردند. انقلاب، ایرانی را که روزی نوکر امریکا بود، به چنان قدرتی تبدیل کرد که چهل سال است جرات ندارند به خاک پاک ما جرات جنگ و تعرض که نه، جرات قدم زدن بیابند. جمهوری اسلامی، استقلال ما را برگرداند. عزت و شرف ما را برگرداند. جمهوری اسلامی به ما قدرت داد و ایران ما را به کشوری پیشرفته تبدیل کرد. روزی در این کشور تنها ۳ عدد شهرک صنعتی وجود داشت (سال ۵۷) و الان ۸۲۳ شهرک صنعتی با بیش از ۵۰ هزار کارخانه بزرگ صنعتی داریم. از صادرات صنعتی ۳ درصد به ۴۳ درصد رسیده ایم. روزی در این کشور، دیپلم داشتن اوج علم و نخبگی بود! ما را عمدا بیسواد نگه میداشتند، ۶۲ درصد جامعه بیسواد! امروز سالانه ۳ و نیم میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی داریم که ۶۰ درصد آن دختران هستند. انقلاب، انقلاب علم و تخصص در این کشور هم بود. انقلاب صنعتی و کشاورزی هم بود. مگر میشود از این جمهوری اسلامی که برای ۱۱۰ روستا که تنها یک دانش آموز داشته اند، مدرسه ساخته، آری برای یک دانش آموز در فلان روستای اردبیل یک مدرسه ساخته، یعنی حتی ۱ انسان برایش ارزشمند است، دفاع نکرد؟ ما همه پیشرفتهایمان را در سایه جمهوری اسلامی داریم و زخمی شدن جمهوری اسلامی یعنی ضعیف شدن ایران.
۳. تغییر جهان: مگر میشود حکومتی را که برای گسترش نام «الله» در جهان، صدها بلا و سختی را به جان خریده، رها کنیم؟ مگر میشود خوشحال نشویم وقتی می بینیم میلیونها نیجریه ای که تا سی سال پیش، بت می پرستیدند، و حالا سرود زیبای محمد رسول الله را میخوانند، بخاطر یک عالم تربیت شده جمهوری اسلامی، به خود نبالیم؟ این جمهوری اسلامی که هزاران نفر در شیلی و مالی و آلمان و بلژیک را مسلمان و شیعه کرده، مگر میشود عاشق خدا باشیم و بگوییم قابل دفاع نیست؟! مگر میشود این جمهوری اسلامی که امید دل آن دختربچه سوری و آن زن بی دفاع عراقی و آن کودک قحطی زده یمنی است را دوست نداشت؟
ما از ساختار جمهوری اسلامی، ما از ثمرات و سیاست های کلان جمهوری اسلامی دفاع میکنیم. در عین حال، حل مشکلات را مطالبه میکنیم، مسئولان را به تیغ نقد میکشیم، نفوذی ها و خائن ها و بی لیاقتها را به سینه دیوار میکوبیم، ما با هیچکدام از مسئولین عقد اخوت نبسته ایم و تا وقتی در خدمت نظام و مردم هستند، حمایت میکنیم و دست از پا خطا کنند، تبری میکنیم، اما همه اینها همه این حریت سیاسی را مدیون جمهوری اسلامی هستیم. ما مردمان خاموش و همیشه ساکت و مطیع روزگاران بودیم و اصلا امام خمینی به ما شجاعت اعتراض کردن و شهامت سیاسی را یاد داد و آیت الله خامنه ای به ما تبدیل بحرانها به فرصتها را آموخت. و اگر روزی جمهوری اسلامی صدمه ببیند، شک نکنید همه این دستاوردها خواهد رفت. نه دین خواهد ماند، نه ایران، نه استقلال خواهد ماند، نه پیشرفت علمی و صنعتی. نه امید خواهد ماند نه الهامبخشی. آن روز نه تنها گردن تک تک ما را، که گردن عزت و شرف و تمدن ما را خواهند شکست. آن روز برای اینکه چرا روزی قدر نظامی که بعد از ۱۴۰۰ سال آرزوی حکومت شیعه، با خون سیصد هزار شهید بدست آمده بود، ندانستیم، چرا پشت این نظام را خالی کردیم، در جایی که باید دفاع میکردیم، سکوت کردیم، افسوس خواهیم خورد. هیچ ملتی بدون تاوان دادن پیروز نشده، قدرتمند نشده. پس راست گفت آن دوست ما اگر دلار ۱۰۰ هزار تومان که هیچ، ۹۰۰ هزار تومان هم شود، ما دست از جمهوری اسلامی نمیکشیم. ما برای اینکه «میخواهیم خودمان باشیم»، «میخواهیم نوکر نباشیم»، «میخواهیم مستعمره امریکا و اسرائیل و انگلیس» نباشیم، تاوان داده و خواهیم داد. اما تحت هر شرایطی هرگز تسلیم نخواهیم شد. آینده روشن است. امید ما همیشه زنده است. زنده باد وطن. زنده باد جمهوری اسلامی.